دژآهنگ
/dož[']āhang/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. بدآهنگ؛ بداندیش؛ بدنیت؛ بدخواه.
۲. بدکردار.
۳. بدخو؛ تندخو: ◻︎ ز بس کینهجوی و دژآهنگ بود / فراخای گیتی براو تنگ بود (عنصری: ۳۵۴).
۲. بدکردار.
۳. بدخو؛ تندخو: ◻︎ ز بس کینهجوی و دژآهنگ بود / فراخای گیتی براو تنگ بود (عنصری: ۳۵۴).