26 فرهنگ

دوسانیدن

/dusānidan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. چسبانیدن؛ چیزی را با چسب به چیز دیگر چسباندن: ◻︎ بر آن صورت چو صنعت کرد لختی / بدوسانید بر ساق درختی (نظامی۲: ۱۳۴).
۲. خود را به کسی وابستن یا چسباندن.