26 فرهنگ

ترجمه مقاله

دست به سر

/dastbesar/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

غمگین؛ اندوهناک.
⟨ دست‌به‌سر کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه، مجاز] روانه ساختن و دور کردن کسی از نزد خود با حیله و نیرنگ: ◻︎ رازداری نَبُوَد شیوۀ زاهد چو سبو / از در میکده‌اش دست‌به‌سر باید کرد (سعید اشرف: لغت‌نامه: دست به‌سر)