26 فرهنگ

دزندیس

/dezandis/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. برابر و یکسان.
۲. شبیه.
۳. آشکار؛ هویدا.
۴. (قید) درحال.
۵. (قید) همانا؛ گویا: ◻︎ اگرچه در وفا بی‌شبهی و دیس / نمی‌دانی تو قدر من دزندیس (رودکی: لغت‌نامه: دزندیس).