26 فرهنگ

درشدن

/daršodan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. شلیک شدن.
۲. [قدیمی] مردن.
۳. [قدیمی] رفتن.
۴. [قدیمی] مشغول شدن.
۵. [قدیمی] مخلوط شدن.
۶. [قدیمی] درآمدن؛ داخل شدن.