دربر
/darbar/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
در بغل؛ در کنار؛ در سینه.
〈 دربر داشتن: (مصدر متعدی)
۱. در بغل داشتن.
۲. شامل بودن.
〈 دربر کشیدن: (مصدر متعدی) در آغوش کشیدن.
〈 دربر گرفتن: (مصدر متعدی)
۱. شامل بودن.
۲. = 〈 دربر کشیدن
〈 دربر داشتن: (مصدر متعدی)
۱. در بغل داشتن.
۲. شامل بودن.
〈 دربر کشیدن: (مصدر متعدی) در آغوش کشیدن.
〈 دربر گرفتن: (مصدر متعدی)
۱. شامل بودن.
۲. = 〈 دربر کشیدن