خیلتاش
/xeyltāš/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. هریک از سپاهیان یا سربازانی که در یک دسته باشند؛ همقطار؛ همگروه.
۲. فرماندهِ سپاهیان: ◻︎ دل بازده به خوشی ورنه ز درگه شه / فردات خیلتاشی ترک آورم تتاری (منوچهری: ۱۱۰).
۳. پیک حکومتی.
۲. فرماندهِ سپاهیان: ◻︎ دل بازده به خوشی ورنه ز درگه شه / فردات خیلتاشی ترک آورم تتاری (منوچهری: ۱۱۰).
۳. پیک حکومتی.