خوشیدن/xušidan/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهخشک شدن؛ خشکیدن: ◻︎ بخوشید سرچشمههای قدیم / نماند آب جز آب چشم یتیم (سعدی۱: ۵۸).