26 فرهنگ

ترجمه مقاله

خلش

/xaleš/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

فرورفتن چیزی نوک‌تیز در بدن یا چیز دیگر: ◻︎ جانب دیگر خلش آغاز کرد / باز قزوینی فغان را ساز کرد (مولوی: ۱۵۶).