خفیدن
/xafidan/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. عطسه کردن.
۲. [مجاز] آشکار شدن: ◻︎ چون بخفد صبح سعادتاثر / غالیهسا گردد باد سحر (منجیک: شاعران بیدیوان: ۲۲۷).
۲. [مجاز] آشکار شدن: ◻︎ چون بخفد صبح سعادتاثر / غالیهسا گردد باد سحر (منجیک: شاعران بیدیوان: ۲۲۷).