26 فرهنگ

خریشیدن

/xarišidan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

خراش دادن؛ خراشیدن: ◻︎ جهان بر شبه داوود است و من چون اوریا گشتم / جهانا یافتی کامت کنون زاین بیش نخریشم (خسروانی: شاعران بی‌دیوان: ۱۱۸).