26 فرهنگ

خاییدن

/xāy(')idan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

چیزی را با دندان نرم کردن؛ جویدن: ◻︎ همه نخل‌بندان بخایند دست / ز حیرت که نخلی چنین کس نبست (سعدی۱: ۱۷۴).