26 فرهنگ

ترجمه مقاله

حاجت روا

/hājatravā/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. رواکنندۀ حاجت.
۲. آن‌که حاجتش برآورده شده باشد؛ کامروا: ◻︎ بسی بر بساط بزرگان نشستم / که یک نفس حاجت‌روایی ندیدم (سیف اسفرنگ: لغت‌نامه: حاجت‌روا).