جولقی/jo[w]laqi/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهقلندر؛ پشمینهپوش: ◻︎ جولقیای سربرهنه میگذشت / با سرِ بیمو چو پشتِ طاس و طشت (مولوی: ۴۵).