جولاه/julāh, jo[w]lāh/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= بافنده: ◻︎ چو گنج جان به کنج خانه آمد / به گردش میتنیدم همچو جولاه (مولوی۲: ۸۰۹).