26 فرهنگ

جرنگیدن

/jarangidan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

صدا کردن شمشیر و زنگ و هرچیز فلزی یا چینی هنگامی که به چیزی بخورد: ◻︎ به ابر اندر آمد دم کرهّ‌نای / جرنگیدن گرز و هندی‌درای (فردوسی۱: ۱۲۶۷).