26 فرهنگ

جان گداز

/jāngodāz/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

آنچه روح و روان را ملول و افسرده کند؛ دردناک؛ ناتوان‌کننده: ◻︎ کند خواجه بر بستر جان‌گداز / یکی دست کوتاه و دیگر دراز (سعدی۱: ۶۵).