26 فرهنگ

جاف جاف

/jāfjāf/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

زنی که به یک شوهر قناعت نکند و آرام نگیرد؛ زن بدکار؛ قحبه؛ فاحشه: ◻︎ ز دانا شنیدم که پیمان‌شکن / زن جاف‌جاف است آسان‌فکن (ابوشکور: شاعران بی‌دیوان: ۱۰۵)، ◻︎ جاف‌جاف است و شوخگین و سترگ / زنده مگذار دول را زنهار (منجیک: شاعران بی‌دیوان: ۲۲۶).