تنگ چشمی/tangče(a)šmi/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. آزمندی؛ حرص.۲. بخل: ◻︎ به تنگچشمی آن تُرک لشکری نازم / که حمله بر من درویش یکقبا آورد (حافظ: ۲۹۸).