26 فرهنگ

تنعم

/tana''om/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. به نعمت رسیدن.
۲. به نازونعمت پرورش یافتن.
۳. مال و ثروت پیدا کردن.
۴. [قدیمی] تفاخر؛ جلوه‌فروشی: ◻︎ آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد (حافظ: ۳۴۰).