26 فرهنگ

تندوخند

/tondoxand/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

ترت‌ومرت؛ تارومار؛ زیروزبر؛ ازهم‌پاشیده: ◻︎ هرچه ورزیدند ما را سالیان / شد به دست اندر به ساعت تندوخند (آغاجی: شاعران بی‌دیوان: ۱۹۲ حاشیه).