تلخ وش/talxvaš/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. تلخمانند؛ تلخمزه.۲. [مجاز] می؛ باده: ◻︎ آن تلخوش که زاهد اُمالخبائثش خواند / ... (حافظ: ۲۶ حاشیه).