26 فرهنگ

ترنجیدن

/toronjidan, taranjidan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. درهم‌ کشیده شدن؛ پرچین‌وشکن شدن؛ فشرده شدن.
۲. افسرده شدن.