26 فرهنگ

ترفند

/tarfand/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. مکر؛ حیله: ◻︎ چون خود نکنی چنان‌که گویی / پند تو بُوَد دروغ و ترفند (ناصرخسرو: ۲۳).
۲. تزویر.
۳. دروغ.
۴. (صفت) [قدیمی] بیهوده: ◻︎ با هنر او همه هنرها یافه / با سخن او همه سخن‌ها ترفند (فرخی: لغت‌نامه: ترفند).