26 فرهنگ

ترشیح

/tarših/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. اندک‌اندک شیر دادن مادر به بچه تا قدرت مکیدن پیدا کند.
۲. لیسیدن چرک و ریم نوزاد آهو به‌وسیلۀ ماده‌آهو.
۳. پروردن و ادب کردن و آماده کردن.
۴. خود را داوطلب کاری یا مقامی کردن.