تبرخون
/tabarxun/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. (زیستشناسی) = عناب
۲. (زیستشناسی) درخت عناب.
۳. چوبدستی سرخرنگ که در قدیم هنگام جنگ به دست میگرفتند؛ چوب بقم.
۲. (زیستشناسی) درخت عناب.
۳. چوبدستی سرخرنگ که در قدیم هنگام جنگ به دست میگرفتند؛ چوب بقم.