26 فرهنگ

تار

/tār/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

تاریک؛ تیره.
⟨ تار شدن: (مصدر لازم) تیره شدن؛ تاریک شدن.
⟨ تار کردن: (مصدر متعدی) تاریک کردن؛ تیره ساختن.
⟨ تاروتور: [عامیانه] بسیار‌تیره و تاریک.