26 فرهنگ

بیمارغنج

/bimārqanj/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. کسی که بیشتر اوقات بیمار باشد؛ دردمند؛ علیل؛ رنجور: ◻︎ چو گشت آن پری‌روی بیمارغنج / ببرید دل زاین سرای سپنج (رودکی: ۵۴۱).
۲. کسی که بیماری او از روی نازوغمزه باشد.