26 فرهنگ

بوم

/bum/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. سرزمین.
۲. شهر.
۳. ناحیه.
۴. زمینه؛ متن.
۵. (نقاشی) زمینۀ آماده‌شده برای نقاشی.
۶. [قدیمی] پارچه یا چیز دیگر که بر روی آن نقاشی کنند.
۷. [قدیمی] جا؛ مٲوا.
۸. [قدیمی] زمین.
⟨ بوم‌وبر: = بروبوم