بلعجب
/bol'ajab/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. پرشگفتی؛ بسیارعجیب؛ بسیارشگفتآور.
۲. (اسم، صفت) آنکه کارهای شگفتانگیز بکند؛ شعبدهباز: ◻︎ ز بس صورت که پیدا کرد و بنمود / تو گفتی چرخ آن شب بلعجب بود (فخرالدیناسعد: ۷۸).
۲. (اسم، صفت) آنکه کارهای شگفتانگیز بکند؛ شعبدهباز: ◻︎ ز بس صورت که پیدا کرد و بنمود / تو گفتی چرخ آن شب بلعجب بود (فخرالدیناسعد: ۷۸).