بلبله
/balbale/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. برانگیختن.
۲. گروهی را به هیجان آوردن و در آنها ایجاد اندوه کردن.
۳. درهم و مخلوط شدن لسانها.
۴. فاسد شدن آرا.
۵. (اسم) سختی.
۶. (اسم) اندوه.
۲. گروهی را به هیجان آوردن و در آنها ایجاد اندوه کردن.
۳. درهم و مخلوط شدن لسانها.
۴. فاسد شدن آرا.
۵. (اسم) سختی.
۶. (اسم) اندوه.