26 فرهنگ

بغ

/boq/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

حالت گرفتگی چهره بر اثر نارضایتی.
⟨ بغ ‌کردن: (مصدر لازم) [عامیانه]
۱. بغض کردن.
۲. اخم کردن؛ رو ترش کردن.