25 فرهنگ

برفاب

/barfāb/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

آب برف؛ آبی که برای خنک شدن آن تکه‌ای برف میانش انداخته باشند: ◻︎ به برفاب رحمت مکن بر خسیس / چو کردی مکافات بر یخ نویس (سعدی۱: ۱۲۵).