26 فرهنگ

برف

/barf/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

قطره‌های منجمد‌شدۀ سفید، بلوری‌شکل، و نرمی که از آسمان فرو می‌ریزد؛ فنجا‌.