26 فرهنگ

باژگون

/bāžgun/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

واژگون؛ سرنگون؛ وارون: ◻︎ مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر / که صافِ این سر خُم جمله دُردی‌آمیز است (حافظ: ۱۰۰ حاشیه).