26 فرهنگ

بافدم

/bāfdom/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

عاقبت؛ انجام و پایان کاری؛ سرانجام؛ به‌فرجام؛ درآخر: ◻︎ مکن خویشتن از رهِ راست گُم / که خود را به دوزخ بری بافدُم (رودکی: ۵۴۳).