26 فرهنگ

باز

/bāz/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

مکرراً؛ ازنو؛ دوباره (در ترکیب با افعال): بازآوردن، بازایستادن، بازپرسیدن، بازدادن، بازگرفتن، بازگفتن، بازیافتن، ◻︎ پس بر سر این دوراههٴ آز و نیاز / تا هیچ نمانی که نمی‌آیی باز (خیام: ۹۲).