26 فرهنگ

اوروت

/'o(u)rot/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

رت؛ برهنه؛ عریان؛ لخت.
⟨ اوروت کردن: [قدیمی] پر کندن مرغ کشته.