اورنگی/'o[w]rangi/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهاز الحان سیگانۀ باربد: ◻︎ چو ناقوسیّ و اورنگی زدی ساز / شدی اورنگ چون ناقوس از آواز (نظامی۱۴: ۱۷۹).