اندیشناک
/'andišnāk/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. اندیشمند؛ متفکر.
۲. [قدیمی] بیمناک؛ مضطرب؛ نگران: ◻︎ شب دراز من اندیشناک در غم آنک / مگر خدای شبم را نیافریده سحر (امیرمعزی: ۲۴۵).
۳. (قید) در حال فکر کردن.
۲. [قدیمی] بیمناک؛ مضطرب؛ نگران: ◻︎ شب دراز من اندیشناک در غم آنک / مگر خدای شبم را نیافریده سحر (امیرمعزی: ۲۴۵).
۳. (قید) در حال فکر کردن.