انتقاد
/'enteqād/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. بحث کردن دربارۀ مقاله یا کتاب یا اثر هنری بهطوریکه خوبیها و بدیهایش آشکار شود؛ عیبجویی؛ آشکار کردن عیب کسی.
۲. آشکار کردن عیب شعر.
۳. جدا کردن پول خوب از بد.
۴. [قدیمی] نقد گرفتن پول.
۵. [قدیمی] سره گرفتن.
۶. [قدیمی] سره کردن.
۲. آشکار کردن عیب شعر.
۳. جدا کردن پول خوب از بد.
۴. [قدیمی] نقد گرفتن پول.
۵. [قدیمی] سره گرفتن.
۶. [قدیمی] سره کردن.