26 فرهنگ

الجا

/'eljā/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. ناچار کردن؛ کسی را به کاری وادار ساختن.
۲. پناه دادن.
۳. کار خود را به خدا سپردن.