26 فرهنگ

افرنگ

/'afrang/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. تخت پادشاهی.
۲. فروشکوه.
۳. زیب و زیبایی: ◻︎ فر و افرنگ به تو گیرد دین / منبر از خطبهٴ تو آراید (دقیقی: ۹۸).