ارزیدن
/'arzidan/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. ارزش داشتن؛ قیمت داشتن؛ بها داشتن: ◻︎ به نزد کهان و به نزد مهان / به آزار موری نیرزد جهان (فردوسی۲: ۲۹۱)، ◻︎ دنیا نیرزد آن که پریشان کنی دلی / زنهار بد مکن که نکردهست عاقلی (سعدی۲: ۶۷۹).
۲. برابر بودن بهای چیزی با پولی که در ازای آن داده میشود.
۳. سزاوار بودن؛ لایق بودن؛ شایستن.
۲. برابر بودن بهای چیزی با پولی که در ازای آن داده میشود.
۳. سزاوار بودن؛ لایق بودن؛ شایستن.