احوال
/'ahvāl/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. [جمعِ حال] = حال hāl
۲. کیفیت حال و وضع کسی یا جایی.
۳. اوضاع معیشت؛ کاروبار.
۴. وقایع؛ پیشامدها.
۵. شرح حال؛ سرگذشت زندگی.
۶. [جمعِ حَول] سالها.
۲. کیفیت حال و وضع کسی یا جایی.
۳. اوضاع معیشت؛ کاروبار.
۴. وقایع؛ پیشامدها.
۵. شرح حال؛ سرگذشت زندگی.
۶. [جمعِ حَول] سالها.