احتشام
/'ehtešām/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. شکوه؛ جلال.
۲. [قدیمی] شرمگین شدن.
۳. [قدیمی] صاحب خدم و حشم شدن؛ حشمت و بزرگی و جاه و جلال یافتن.
۴. [قدیمی] شرم داشتن؛ حیا کردن.
۲. [قدیمی] شرمگین شدن.
۳. [قدیمی] صاحب خدم و حشم شدن؛ حشمت و بزرگی و جاه و جلال یافتن.
۴. [قدیمی] شرم داشتن؛ حیا کردن.