26 فرهنگ

ترجمه مقاله

آکند

/'ākand/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. = آکندن
۲. آکنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پشم‌آ کند، کژآکند، ◻︎ بر بستر غم خفت حسود تو چنان زار / کش تن شود از بار قزاکند شکسته (سوزنی: ۳۳۶).