26 فرهنگ

ترجمه مقاله

آفندیدن

/'āfandidan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. جنگ کردن؛ پیکار کردن: ◻︎ در دل او آن نصیحت کار کرد / ترک آفندیدن و پیکار کرد (لبیبی: لغت‌نامه: آفندیدن).
۲. دشمنی کردن؛ خصومت ورزیدن.