26 فرهنگ

آغشتن

/'āqeštan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. خیس کردن؛ تر کردن.
۲. آلوده کردن.
۳. آمیختن؛ سرشتن.
۴. (مصدر لازم) آلوده شدن؛ تر شدن.