آشناور/'āš[e]nāvar/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهشناور؛ شناگر؛ آبباز: ◻︎ به ریگ اندر همیشد مرد تازان / چو در غرقاب مرد آشناور (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۸۳).